پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (پنجشنبه، ۵ تیر ۱۴۰۴) | آغاز روند افزایش تدریجی دما از فردا حجاج ایرانی باقی‌مانده در عربستان، از طریق فرودگاه بین‌المللی مشهد جابه‌جا خواهند شد شهادت ۱۲ عضو خانواده دانشمند ایرانی در پی حمله رژیم صهیونیستی + عکس مراسم تدفین رئیس دانشگاه آزاد اسلامی شنبه برگزار می‌شود لزوم جلوگیری از فروش دخانیات در مراکز غیرمجاز | قاچاق سیگار‌های الکترونیک به کشور دستورالعمل جامع بهداشت محیط در ایام سوگواری محرم و صفر ۱۴۰۴ ابلاغ شد تشکیل ۱۴ کمیته تخصصی برای شرایط بحرانی به دستور وزیر آموزش‌وپرورش ذخایر شش‌ماهه دارو و شیرخشک تأمین شده است بیانیه مسئولان آموزش عالی کشور در پاسداشت شهدای حمله رژیم صهیونیستی وزیر آموزش‌وپرورش: نهضت توسعه عدالت در فضاهای آموزشی با جدیت دنبال شود مهلت ثبت‌نام آزمون استخدامی آموزش‌ و‌ پرورش ۱۴۰۴ تمدید شد تعداد شهدای دانش‌آموز در پی حملات رژیم صهیونیستی اعلام شد پرواز‌های فرودگاه‌ مشهد از سرگرفته شد | فضای آسمان نیمه شرقی کشور بازگشایی شد (۴ تیر ۱۴۰۴) کولیوند: هنوز تفحص پیکر شهدا ادامه دارد افزایش تقاضا برای عقد در تاریخ‌های رُند انفجار یک منزل مسکونی در بولوار هدایت مشهد با ۷ فوتی و مصدوم | یک کودک و یک زن جان باختند (۴ تیر ۱۴۰۴) پرواز‌های بازگشت مستقیم حجاج از سرگرفته می‌شود مراقب تماس‌های ناشناس باشید! وضعیت نانوایی‌های مشهد و خدمت رسانی بی وقفه در ۱۲  روز جنگی تأکید مشهدی‌ها بر مسلم بودن حق ایران در استفاده از انرژی هسته‌ای | از حق خود نمی‌گذریم پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه، ۴ تیر ۱۴۰۴) | وزش باد شدید و کاهش کیفیت هوا در نوار شرقی و جنوبی آیا مصرف سیب زمینی به کاهش وزن کمک می‌کند؟ چالش بزرگ مراکز غیرمجاز آموزشی در خراسان رضوی مفاد لایحه مقابله با محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی با حضور وزیر دادگستری بررسی شد مصرف مواد مخدر در مادران باردار خطرات زیادی برای جنین به همراه دارد درمان‌های طبیعی برای کاهش ابتلا به آلزایمر کدام‌اند؟ ثبت‌نام پایه دهم از اواخر تیرماه آغاز می‌شود | ثبت‌نام میان‌مقطع‌ها به صورت سیستمی بررسی پرونده کلاهبرداری به بهانه وام فوری | شوهر «طوبی خانم» کلاهبردار بود مرگ زودرس سالانه ۶۶ هزار نفر ناشی از آلودگی صوتی در اروپا
سرخط خبرها

رفیق کشی بامدادی در بولوار توس مشهد، دیروز بازسازی شد | متهم: کسی من را درک نمی کند

  • کد خبر: ۳۴۰۶۹۰
  • ۰۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۶
رفیق کشی بامدادی در بولوار توس مشهد، دیروز بازسازی شد | متهم: کسی من را درک نمی کند
قاتل و مقتول، دو رفیق قدیمی بودند که رفاقتشان به سال‌ها قبل بازمی گشت؛ اما پهن شدن بساط عرق خوری، ناگهان ورق رفاقتشان را برگرداند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ قاتل و مقتول، دو رفیق قدیمی بودند که رفاقتشان به سال‌ها قبل بازمی گشت؛ اما پهن شدن بساط عرق خوری، ناگهان ورق رفاقتشان را برگرداند و دو رفیق دیرینه که سرشان گرم از باده بود، تبدیل به دو دشمن امروزی شده و نیمه شب در برابر چشم دیگررفقایشان، وارد دوئلی مرگ بار شدند. در این میان ناگهان درخشش تیغه یک چاقو و ضربه ناگهانی به شاهرگ یکی از آن ها، دعوا را هم زمان با عمر مصدوم، تمام می‌کند.

در ادامه با دستگیری متهم و انجام جلسات بازپرسی ازسوی قاضی وحید خاکشور، بازپرس جنایی دادسرای مشهد، دیروز «حسین.  ن» که متهم به قتل «علی. ل» است، به همراه شاهد درگیری «الیاس. ش»، ازسوی سرگرد شکیبا (افسر پرونده) به محل قتل واقع در ابتدای توس ۳۳ منتقل شدند تا صحنه جرم را بازسازی کنند.  

ابتدا متهم بیست وشش ساله دربرابر دوربین قوه قضائیه قرار گرفت تا ضمن بازسازی صحنه جنایت، علت درگیری را نیز توضیح دهد. «حسین. ن» درباره آن شب به مقام قضایی توضیح داد که دو سابقه کیفری به اتهام شرب خمر دارد و در یک پرونده تبرئه شده و در پرونده بعدی به هشتاد ضربه شلاق محکوم شده که هنوز حکم اجرا نشده است.

او در پاسخ به این سؤال مقام قضایی که «آن شب چه اتفاقی افتاد؟»، توضیح داد: آن شب در مغازه املاک خودم بودم که حوالی میدان فهمیده است. دوستانم «علی. ص» و «عنایت. د» آمدند درِ مغازه که قرار بود برویم تریاک بکشیم؛ اما هم زمان، علی (مقتول) با پسرخاله اش آمدند مغازه و پدرم هم آمد. یکی دو ساعتی نشستیم تا اینکه پدرم رفت.

قرار بود که من با «علی. ص» و عنایت، برویم مواد بکشیم؛ اما «علی. ل» اصرار کرد که الیاس پسرخاله‌ام آمده، برویم عرق بخوریم. علی از من خواست که عرق بگیرم و من زنگ زدم به یکی از دوستانم و بعد گفتم که نتوانسته‌ام عرق بگیرم. علی خودش رفت عرق خرید. 

پنج نفری با دو تا موتور راه افتادیم و رفتیم سمت یک رستوران در طرقبه. آنجا نشستیم دور آتش، «علی. ص» و عنایت با هم تریاک می‌کشیدند که با اصرار مرحوم برای اینکه پسرخاله اش تنها نباشد، من هم برنامه را عوض کردم و عرق خوردیم. ما یک شیشه یک ونیم لیتری نوشابه خانواده عرق برده بودیم که سه نفره با الیاس، همه مشروبات را خوردیم.

چیز زیادی نمی‌فهمیدم

متهم به قتل درباره اینکه اختلافشان از کجا شروع شده بود، بیان کرد: یک لحظه اش که یادم هست، علی یک لیوان پر عرق ریخت و به من داد که زدم زیر دستش و لیوان چپه شد. بعد بحثمان شد و علی گفت: «تو موقعی که جنبه نداری و‌ نمی‌تونی، نخور.» آنجا جر وبحث کردیم و با «علی. ص» و عنایت، سه نفری با موتور آمدیم. توی مسیر هم من دو تا پیپر گل کشیدم. خیلی مست بودم. با موتور «علی. ص» و عنایت، داشتیم برمی گشتیم و‌ نمی‌دانم کجا می‌خواستیم برویم.

فقط یک صحنه یادم است که پیاده بودم، نمی‌دانم چرا پیاده شدم. بعد به دوستم «حامد. ن» که هم خدمتی‌ام بود، زنگ زدم که بیاید دنبالم. مرحوم همراه الیاس با موتور آمدند و علی گوشی را از دستم گرفت. آنجا هم با هم درگیر شدیم، دقیقا یادم نیست چقدر درگیر بودیم. قبلش چاقو را داده بودم دست علی. او گوشی‌ام را نیز از دستم گرفت و درگیر شدیم. 

درگیری فیزیکی داشتیم و یادم است که روی زمین بودم که علی آمد و خواستم بهش بگویم دستم را بگیر که یک لگد خورد به صورتم. یادم نیست دقیقا چه شد. بعد که گذشت، با موتور با هم می‌آمدیم. علی راکب بود و من و پسرخاله اش پشت سرش بودیم. من را گذاشته بودند وسط که نیفتم. یادم است که علی با گوشی من صحبت می‌کرد و بعد من با گوشی صحبت کردم که مکالمه‌ها یادم نیست. بعد یادم می‌آید که آمدیم میدان فهمیده و اول بولوار توس (محل درگیری) حامد، رفیق من، هم با یک نفر دیگر که‌ نمی‌شناختم، آمده بودند.

قصد زدن نداشتم

حسین درباره اینکه چرا حامد به محل درگیری آمده بود، مدعی شد: من در طرقبه به حامد زنگ زدم که بیاید. یادم نیست چه گفتم. فقط می‌خواستم یک نفر بیاید و من را به خانه برساند. علی که آمد، گوشی دست من نبود. روی موتور علی با گوشی من صحبت می‌کرد و یادم است که یک لحظه گوشی را گرفتم؛ ولی یادم نیست کی بود. فکر کنم علی هماهنگ کرد که جایی من را تحویل آن‌ها بدهند. حامد آمد و‌ نمی‌دانم چه شد، گفتم: «حامد این علی رفیقم است.»

یادم است که یک صحنه با علی می‌خواستم صحبت کنم که علی یقه‌ام را گرفت و یک لگد زد زیر پایم که زمین خوردم. علی با مشت من را زد و من هم درگیر بودم و یادم نیست دقیقا چه کار کردیم؛ حتی مکان درگیری یادم نیست. روی زمین افتاده بودم و درگیر بودیم و‌ نمی‌دانم چه زمانی چاقو دستم رسید، تلاش کردم خودم را نجات دهم. قصد زدن نداشتم و چاقو در دست راستم بود. بعد که ضربه را زدم و تمام شد، فرار کردم و نشستم توی پراید قرمز حامد.

دلم برای رفیقم دارد می‌ترکد

متهم در پاسخ به اینکه چند وقت است که چاقو حمل می‌کنی و چرا با خودت چاقو داشتی؟ گفت: چاقو را اگر می‌خواستم جایی بروم، با خودم می‌بردم و همیشه همراهم نبود. آن هم برای دفاع از خودم بود. قبل از اینکه بیایم مشهد، روستا بودم و همیشه جای گوسفند‌ها چاقو داشتیم.

در مشهد هم، چون ضعیف بودم و جثه‌ای نداشتم، چون اعتماد به نفسم پایین بود، معمولا چاقو داشتم؛ اما آن شب اصلا قصد قتل نداشتم. مرحوم، رفیق و یکی از عزیزترین آدم‌های اطرافم بود. داستان‌هایی بین ما بود که فقط خودمان و خدا می‌دانیم. جایی گیر کردم و زنگ زدم، خانواده‌ام نیامدند؛ ولی علی برای من آمده بود. یک بار او به مشکل خورده بود و کسی کمک نمی‌کرد، من کمکش کردم. ما با هم برادرگفته بودیم. (متهم با گریه) حالم هنوز خراب است. 

رفیقم مرده و سر خاکش هنوز نتوانستم بروم. مگر هدفم این بوده که به رفیقم ضربه بزنم؟  ما یک بار دیگر با هم دعوا کردیم که علی یقه‌ام را گرفت و دو تا زد توی گوشم که حالم خراب شد و از علی دل گیر شدم. آنجا چاقو کشیدم و دو تا به سر خودم زدم، به علی نتوانستم بزنم. عامل این درگیری، الکل و عرق بود. دلم برای رفیقم دارد می‌ترکد. حالم خراب است و کسی نمی‌تواند من را درک کند.

می‌خواستیم حسین را به خانه اش برسانیم

«الیاس. ش» که پسرخاله مرحوم بوده و آن شب در صحنه درگیری حضور داشت، به عنوان شاهد از سوی مقام قضایی فراخوانده شده بود. این جوان هجده ساله که هیچ سابقه کیفری ندارد، درباره آن شب گفت: ما از ساعت ۱۲ شب رفتیم جای املاکی حسین که «علی. ص» و «عنایت» هم بودند. بعد حسین هماهنگ کرد و رفتیم عرق خریدیم و به سمت طرقبه رفتیم. آنجا من و پسرخاله‌ام و حسین عرق خوردیم و دو نفر دیگر نشئه کردند. موقع خوردن مشروب ته شیشه نوشابه مانده بود که دیدیم حال حسین خیلی خراب است.

پسرخاله‌ام بطری عرق را از حسین گرفت و گفت که دیگر نخورد. حسین عصبانی شد و یک لیوان عرق را چپه و خیلی سروصدا کرد. بعد که مشروب را خوردیم، حسین سوار موتور «علی. ص» و عنایت شد. بعد راه افتادیم که توی یک پیاده رو حسین از موتور آن‌ها پیاده شد و گفت: «رفقایم می‌آیند دنبالم.» پسرخاله‌ام گفت: «این‌ها همه رفتند و ما می‌رسانیمت به خانه»، اما ناگهان یقه پسرخاله‌ام را گرفت و یقه به یقه شدند که پسرخاله‌ام او را زد و روی زمین افتاد و تیزی اش افتاد روی زمین. 

پسرخاله‌ام گفت: «تیزی را بردار»، من سریع چاقو را برداشتم. حسین بلند شد و آمد بی هوا پسرخاله‌ام را بزند که یک مشت بهش زدم و ساکت شد. پسرخاله‌ام گفت: «تیزی را بهش بده»، بعد پسرخاله‌ام رفت جای یک کرکره نیمه بالا ایستاد و به حسین گفت: «مگر نمی‌گویی ما دونفری تو را زده‌ایم، بیا با چاقو من را بزن»، اما حسین نزد. ما به زور سوارش کردیم که برسانیم خانه اش که گفت: «رفقایم می‌آیند دنبالم»، بعد با رفقایش هماهنگ کردیم و آدرس دادیم که بیایند دنبالش.

این شاهد جوان درباره اینکه اول کی زنگ زده بود؟ توضیح داد: آن‌ها زنگ زدند و پسرخاله‌ام صحبت کرد و بعد گوشی را داد به حسین. بعد هم قرار شد که به توس ۳۳ بیاییم. اینجا آمدیم و ایستادیم که حسین پیاده شد و پسرخاله‌ام گفت: «کاری با ما نیست؟ ما می‌رویم»، حسین گفت: «بایستید» که یک پراید ۱۱۱ جلوی موتور ایستاد و دو نفر پیاده شدند؛ ولی ما آن‌ها را‌ نمی‌شناختیم. حسین کمی شلوغ بازی کرد و داد کشید و گفت که ما مفت بری کرده‌ایم. آن دو نفر که آمدند، فکر کنم هر دو تیزی داشتند. همان جا می‌خواستند با پسرخاله‌ام درگیر شوند.

من پریدم جلوی پسرخاله‌ام، حسین گفت: «این را نزنید و من باید با علی تک به تک بگیرم»، علی به من گفت: «جان من وسط نیا»، آن دو نفر هم گفتند که اگر جلو بروی، با تیزی می‌زنیمت. ما ایستادیم کنار. علی دست حسین را گرفت و رفتند وسط پیاده رو، پسرخاله‌ام داشت حسین را‌ می‌زد. یکهو تیزی را بیرون آورد و زد جای گردنش. من دوزانو نشستم و گردنش را با دو دست گرفتم و آن سه نفر فرار کردند. بعد یک موتوری آمد و زنگ زد به آمبولانس و پلیس.

با پایان اظهارات متهم و شاهد، بازپرس جنایی، پایان بازسازی را اعلام کرد تا ادامه تحقیقات و جلسات بازپرسی سرنوشت اولیه این پرونده را مشخص کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->